هفته پر ماجرا ...
این هفته ، هفته شلوغ و پلوغی بود ... خاله محبوبه از تهران اومد پیشمون و یه 7،8 روزی موند ... حسابی جیگر شده این ملوسک من خوردنی خوردنی ... رایان جونم ... جمعه خاله مریم یکم درد داشت قرار شد شنبه 23 ام بره پیش دکترش که چکاپ بشه ... عصر شنبه رفت دکتر و بهش گفته بود باید بری زایشگاه nst بدی حرکات نی نی کم شده بود و صدای قلب پایین ... ساعت 6/5 رفت زایشگاه ... رفتم پیشش nst خیلی جالب نبود و قرار شد ساعت 9 تکرار بشه ... ساعت 10/5 بهش زنگ زدم و رفتم پیشش ... گفت باید امشب بخوابم تا صبح تحت کنترل باشم بچه های زایشگاه هم گفتن بهتره بمونه ... تا ثبح که دکترش بیاد تصمیم بگیره ... خاله جون گفت نیازی به موندن نیست و شما برین و من برگشتم ... صبح یه شنبه...
نویسنده :
ملیحه
1:20